معنی اپرای وردی
حل جدول
آیدا
اپرای جوزپه وردی
آیدا
اپرای مشهور جوزپه وردی
آیدا
ایدا
اپرای معروفی از جوزپه وردی
آیدا
نام های ایرانی
دخترانه، کوچک، ریز نقش (نگارش کردی: وردی)
فرهنگ فارسی هوشیار
پارسی تازی گشته وردی گلی گل سرخی
لغت نامه دهخدا
وردی. [وَ] (ص نسبی) آنچه به رنگ گل بوده باشد. منسوب به گل سرخ. (ناظم الاطباء). گلگون. (از اقرب الموارد). || (اصطلاح منجمین) ذوذوابه که به شکل ورد یعنی گل یا سوری ظاهر شود. (یادداشت مرحوم دهخدا). || قسمی مروارید. (الجماهر بیرونی). نوعی از یاقوت و آن دون جلناری است در جودت. قسمی یاقوت و آن پست ترین اقسام یاقوت است. (یادداشت مرحوم دهخدا).
اله وردی
اله وردی. [اَل ْ لاه وِ] (ترکی، اِ مرکب) رجوع به اﷲوردی شود.
علوی وردی
علوی وردی. [ع َ ل َ ؟] (اِخ) از ادیبان متقدم در اصفهان بود. (از محاسن اصفهان مافروخی ص 32).
بیل وردی
بیل وردی. [وِ] (اِخ) نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاه میان قره ولی و حاجی آباد در 535000 گزی تهران. (یادداشت مؤلف).
بیگ وردی
بیگ وردی. [ب َ / ب ِ وِ] (اِخ) دهی از دهستان خاوه ٔ بخش دلفان شهرستان خرم آباد است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
عربی به فارسی
پرگل , پرزینت
رنگ صورتی , سوراخ سوراخ کردن یا بریدن , گلگون , سرخ , لعل فام , خوشبو , گل پاشیده , گلی کردن
گویش مازندرانی
گل ورد نام منطقه ای است، در موسیقی مذهبی (تعزیه) گل وردی...
معادل ابجد
434